سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهدویت

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جمکران شناسی

جمکران شناسی

داستان بنای مسجد مقدس جمکران

مهم‌ترین‌ پایگاه‌ شیعیان‌ شیفته‌ و عاشقان‌ دل‌ سوختة‌ حضرت‌ بقیة‌ الله، ارواحنا فداه‌، مسجد مقدس‌ جمکران‌، در شش‌ کیلومتری‌ شهر مذهبی‌ قم‌ است‌. مطابق‌ آمار، همه‌ ساله‌، بیش‌ از پانزده‌ میلیون‌ عاشق‌ دل‌ باخته‌، از سر تا سر میهن‌ اسلامی‌ و جهان‌، در این‌ پایگاه‌ معنوی‌، گرد می‌آیند، نماز تحیّت‌ مسجد و نماز حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌، عجل‌ الله تعالی‌ فرجه‌ الشریف‌، را در این‌ مکان‌ مقدس‌ به‌ جای‌ می‌آورند، با امام‌ غایب‌ از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر کردار، رازِ دل‌ می‌گویند، استغاثه‌ می‌کنند، ندای‌ «یا بن‌ الحسن‌!» سر می‌دهند، از مشکلات‌ مادّی‌ و معنوی‌ خود سخن‌ می‌گویند، با دلی‌ خون‌بار، از طولانی‌ شدن‌ دوران‌ غیبت‌، شکوه‌ها می‌کنند.
آنان‌ که‌ از شناخت‌ عمیق‌تری‌ برخوردارند، به‌ هنگام‌ تشرف‌ به‌ این‌ پایگاه‌ ملکوتی‌، همة‌ حوائج‌ شخصی‌ خود را فراموش‌ می‌کنند و همة‌ مشکلات‌ دست‌ و پاگیر زندگی‌ را به‌ فراموشی‌ می‌سپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجی‌ بشر، امام‌ ثانی‌ عشر، حضرت‌ ولی‌ عصر، روحی‌ و ارواح‌ العالمین‌ فداه‌» را مسئلت‌ می‌کنند؛ زیرا، اگر این‌ حاجت‌ برآورده‌ شود، دیگر مشکلی‌ نخواهد ماند، و اگر این‌ حاجت‌ روا نشود، حلّ دیگر مشکلات‌، مشکل‌ اساسی‌ را حل‌ نخواهد کرد.
* * *
تاریخچة‌ مسجد جمکران‌
آن‌ چه‌ مسلم‌ است‌، این‌ است‌ که‌ این‌ مسجد، بیش‌ از یک‌ هزار سال‌ پیش‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ بقیة‌ الله، ارواحنا فداه‌، در بیداری‌، نه‌ در خواب‌ تأسیس‌ گردید و در طول‌ قرون‌ و اعصار، پناهگاه‌ شیعیان‌ و پایگاه‌ منتظران‌ و تجلّی‌گاه‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌ (علیه السلام) بوده‌ است‌.
علامة‌ بزرگوار، میرزا حسین‌ نوری‌، (متوفای‌ 1320 هجری‌) در کتاب‌ ارزش‌مند نجم‌ ثاقب‌ که‌ به‌ فرمان‌ میرزای‌ بزرگ‌، آن‌ را تألیف‌ کرد و میرزای‌ شیرازی‌، در تقریظ‌ خود، از آن‌ ستایش‌ فراوان‌ کرد و نوشت‌: «برای‌ تصحیح‌ عقیدة‌ خود، به‌ این‌ کتاب‌ مراجعه‌ کنند تا از لمعانِ انوار هدایت‌اش‌، به‌ سر منزل‌ یقین‌ و ایمان‌ برسند» تاریخچة‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را به‌ شرح‌ زیر آورده‌ است‌:
شیخ‌ فاضل‌، حسن‌ بن‌ محمد بن‌ حسن‌ قمی‌، معاصر شیخ‌ صدوق‌، در کتاب‌ تاریخ‌ قم‌ از کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ فی‌ معرفة‌ الحق‌ و الیقین‌ ـاز تألیفات‌ شیخ‌ صدوق‌ـ بنای‌ مسجد جمکران‌ را به‌ این‌ عبارت‌ نقل‌ کرده‌ است‌:
شیخ‌ عفیف‌ صالح‌ حسن‌ بن‌ مثلة‌ جمکرانی‌ می‌گوید:
شب‌ سه‌ شنبه‌، هفدهم‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ 393 هجری‌، در سرای‌ خود خفته‌ بودم‌ که‌ جماعتی‌ به‌ درِ سرای‌ من‌ آمدند. نصفی‌ از شب‌ گذشته‌ بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام‌ محمد مهدی‌ صاحب‌ الزمان‌ ، صلوات‌ الله علیه‌ را اجابت‌ کن‌ که‌ ترا می‌خواند».
حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: «من‌، برخاستم‌ و آماده‌ شدم‌» چون‌ به‌ در سرای‌ رسیدم‌، جماعتی‌ از بزرگان‌ را دیدم‌. سلام‌ کردم‌. جواب‌ دادند و خوشامد گفتند و مرا به‌ آن‌ جایگاه‌ که‌ اکنون‌ مسجد (جمکران‌) است‌، آوردند».
چون‌ نیک‌ نگاه‌ کردم‌، دیدم‌ تختی‌ نهاده‌ و فرشی‌ نیکو بر آن‌ تخت‌ گسترده‌ و بالش‌های‌ نیکو نهاده‌ و جوانی‌ سی‌ ساله‌، بر روی‌ تخت‌، بر چهار بالش‌، تکیه‌ کرده‌، پیر مردی‌ در مقابل‌ او نشسته‌، کتابی‌ در دست‌ گرفته‌، بر آن‌ جوان‌ می‌خواند.
بیش‌ از شصت‌ مرد که‌ برخی‌ جامة‌ سفید و برخی‌ جامة‌ سبز بر تن‌ داشتند، برگرد او روی‌ زمین‌ نماز می‌خواندند.
آن‌ پیر مرد که‌ حضرت‌ خضر (علیه السلام) بود، مرا نشاند و حضرت‌ امام‌ (علیه السلام) مرا به‌ نام‌ خود خواند و فرمود: «برو به‌ حسن‌ بن‌ مسلم‌ بگو: «تو، چند سال‌ است‌ که‌ این‌ زمین‌ را عمارت‌ می‌کنی‌ و ما خراب‌ می‌کنیم‌. پنج‌ سال‌ زراعت‌ کردی‌ و امسال‌ دیگر باره‌ شروع‌ کردی‌، عمارت‌ می‌کنی‌، رخصت‌ نیست‌ که‌ تو دیگر در این‌ زمین‌ زراعت‌ کنی‌، باید هرچه‌ از این‌ زمین‌ منفعت‌ برده‌ای‌، برگردانی‌ تا در این‌ موضع‌ مسجد بنا کنند».
به‌ حسن‌ بن‌ مسلم‌ بگو: «این‌ جا، زمین‌ شریفی‌ است‌ و حق‌ تعالی‌ این‌ زمین‌ را از زمین‌های‌ دیگر برگزیده‌ و شریف‌ کرده‌ است‌، تو آن‌ را گرفته‌ به‌ زمین‌ خود ملحق‌ کرده‌ای‌! خداوند، دو پسر جوان‌ از تو گرفت‌ و هنوز هم‌ متنبّه‌ نشده‌ای‌! اگراز این‌ کار بر حذر نشوی‌، نقمت‌ خداوند، از ناحیه‌ای‌ که‌ گمان‌ نمی‌بری‌ بر تو فرو می‌ریزد».
حسن‌ بن‌ مثله‌ عرض‌ کرد: «سیّد و مولای‌ من‌! مرا در این‌ باره‌، نشانی‌ لازم‌ است‌؛ زیرا مردم‌ سخن‌ مرا بدون‌ نشانه‌ و دلیل‌ نمی‌پذیرند».
امام‌ (علیه السلام) فرمود: «تو برو رسالت‌ خود را انجام‌ بده‌، ما در این‌ جا علامتی‌ می‌گذاریم‌ که‌ گواه‌ گفتار تو باشد. برو به‌ نزد سیّد ابوالحسن‌، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن‌ مرد را بیاورد و منفعت‌ چند ساله‌ را از او بگیرد و به‌ دیگران‌ دهد تا بنای‌ مسجد بنهند، و باقی‌ وجوه‌ را از رهق‌ به‌ ناحیة‌ اردهال‌ که‌ ملک‌ ما است‌، بیاورد، و مسجد را تمام‌ کند، و نصفِ رهق‌ را بر این‌ مسجد وقف‌ کردیم‌ که‌ هر ساله‌ وجوه‌ آن‌ را بیاورند و صرف‌ عمارت‌ مسجد کنند.
مردم‌ را بگو تا به‌ این‌ موضع‌ رغبت‌ کنند و عزیز بدارند و چهار رکعت‌ نماز در این‌ جا بگذارند: دو رکعت‌ تحیّت‌ مسجد، در هر رکعتی‌، یک‌ بار «سورة‌ حمد» و هفت‌ بار سورة‌ «قل‌ هو الله احد» (بخوانند) و تسبیح‌ رکوع‌ و سجود را، هفت‌ بار بگویند.
و دو رکعت‌ نماز صاحب‌ الزمان‌ بگذارند، بر این‌ نسق‌ که‌ در (هنگام‌ خواندن‌ سورة‌)حمد چون‌ به‌ «ایّاک‌ نعبد و ایّاک‌ نستعین‌» برسند، آن‌ را صد بار بگویند، و بعد از آن‌، فاتحه‌ را تا آخر بخوانند. رکعت‌ دوم‌ را نیز به‌ همین‌ طریق‌ انجام‌ دهند. تسبیح‌ رکوع‌ و سجود را نیز هفت‌ بار بگویند. هنگامی‌ که‌ نماز تمام‌ شد، تهلیل‌ (یعنی‌، لا إله‌ الاّ الله) بگویند و تسبیح‌ فاطمة‌ زهرا(علیها السلام) را بگویند. آن‌ گاه‌ سر بر سجده‌ نهاده‌، صد بار صلوات‌ بر پیغمبر و آل‌اش‌، صلوات‌ الله علیهم‌، بفرستند».
و این‌ نقل‌، از لفظ‌ مبارک‌ امام‌ (علیه السلام) است‌ که‌ فرمود:
«فَمَنْ صلاّهما، فکأنّما صلّی‌ فی‌ البیت‌ العتیق‌».
هرکس‌، این‌ دو رکعت‌ (یا این‌ دو نماز) را بخواند، گویی‌ در خانة‌ کعبه‌ آن‌ را خوانده‌ است‌.
حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: «در دل‌ خود گفتم‌ که‌ تو این‌ جا را یک‌ زمین‌ عادی‌ خیال‌ می‌کنی‌، این‌ جا مسجد حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌ (علیه السلام) است‌».
پس‌ آن‌ حضرت‌ به‌ من‌ اشاره‌ کردند که‌ برو!
چون‌ مقداری‌ راه‌ پیمودم‌، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گلّة‌ جعفر کاشانی‌ ـچوپان‌ـ بُزی‌ است‌، باید آن‌ بز را بخری‌. اگر مردم‌ پول‌اش‌ را دادند، با پول‌ آن‌ خریداری‌ کن‌، و گرنه‌ پول‌اش‌ را خودت‌ پرداخت‌ کن‌. فردا شب‌ آن‌ بُز را بیاور و در این‌ موضع‌ ذبح‌ کن‌. آن‌ گاه‌ روز چهارشنبه‌ هجدهم‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌، گوشت‌ آن‌ بُز را بر بیماران‌ و کسانی‌ که‌ مرض‌ صعب‌ العلاج‌ دارند، انفاق‌ کن‌ که‌ حق‌ تعالی‌ همه‌ را شفا دهد.
آن‌ بُز، ابلق‌ است‌. موهای‌ بسیار دارد. هفت‌ نشان‌ سفید و سیاه‌، هر یکی‌ به‌ اندازة‌ یک‌ درهم‌، در دو طرف‌ آن‌ است‌ که‌ سه‌ نشان‌ در یک‌ طرف‌ و چهار نشان‌ در طرف‌ دیگر آن‌ است‌».
آن‌ گاه‌ به‌ راه‌ افتادم‌. یک‌ بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت‌ روز یا هفتاد روز ما در اینجاییم‌.
حسن‌ بن‌ مثله‌ می‌گوید: «من‌، به‌ خانه‌ رفتم‌ و همة‌ شب‌ را در اندیشه‌ بودم‌ تا صبح‌ طلوع‌ کرد. نماز صبح‌ خواندم‌ و به‌ نزد علی‌ منذر رفتم‌ و آن‌ داستان‌ را با او در میان‌ نهادم‌.
همراه‌ علی‌ منذر، به‌ جایگاه‌ دیشب‌ رفتیم‌. پس‌ او گفت‌: «به‌ خدا سوگند که‌ نشان‌ و علامتی‌ که‌ امام‌ (علیه السلام) فرموده‌ بود، این‌ جا نهاده‌ است‌ و آن‌، این‌ که‌ حدود مسجد، با میخ‌ها و زنجیرها مشخص‌ شده‌ است‌».
آن‌ گاه‌ به‌ نزد سیّد ابوالحسن‌ الرضا رفتیم‌. چون‌ به‌ سرای‌ وی‌ رسیدیم‌ غلامان‌ و خادمان‌ ایشان‌ گفتند:
«شما از جمکران‌ هستید؟» گفتیم‌: «آری‌». پس‌ گفتند: «از اول‌ بامداد، سید ابوالحسن‌ در انتظار شما است‌».
پس‌ وارد شدم‌ و سلام‌ گفتم‌. جواب‌ نیکو داد و بسیار احترام‌ کرد و مرا در جای‌ نیکو نشانید. پیش‌ از آن‌ که‌ من‌ سخن‌ بگویم‌، او سخن‌ آغاز کرد و گفت‌: «ای‌ حسن‌ بن‌ مثله‌! من‌ خوابیده‌ بودم‌. شخصی‌ در عالم‌ رؤیا به‌ من‌ گفت‌:
«شخصی‌ به‌ نام‌ حسن‌ بن‌ مثله‌، بامدادان‌ از جمکران‌ پیش‌ تو خواهد آمد، آن‌ چه‌ بگوید اعتماد کن‌ وگفتارش‌ را تصدیق‌ کن‌ که‌ سخن‌ او، سخن‌ ما است‌. هرگز، سخن‌ او را ردّ نکن‌». از خواب‌ بیدار شدم‌ و تا این‌ ساعت‌ در انتظار تو بودم‌.
حسن‌ بن‌ مثله‌، داستان‌ را مشروحاً برای‌ او نقل‌ کرد. سید ابوالحسن‌، دستور داد بر اسب‌ها زین‌ نهادند. سوار شدند. به‌ سوی‌ دِه‌ (جمکران‌) رهسپار گردیدند.
چون‌ به‌ نزدیک‌ دِه‌ رسیدند، جعفر شبان‌ را دیدند که‌ گله‌اش‌ را در کنار راه‌ به‌ چرا آورده‌ بود. حسن‌ بن‌ مثله‌، به‌ میان‌ گله‌ رفت‌ آن‌ بز که‌ از پشت‌ سر گله‌ من‌ آمد، به‌ سویش‌ دوید. حسن‌ بن‌ مثله‌، آن‌ بُز را گرفت‌ و خواست‌ پولش‌ را پرداخت‌ کند که‌ جعفر گفت‌: «به‌ خدا سوگند! تا به‌ امروز، من‌ این‌ بز را ندیده‌ بودم‌ و هرگز در گلة‌ من‌ نبود، جز امروز که‌ در میان‌ گله‌، آن‌ را دیدم‌ و هرچند خواستم‌ که‌ آن‌ رابگیرم‌، میسّر نشد».
پس‌ آن‌ بُز را به‌ جایگاه‌ آوردند و در آن‌ جا سر بریدند.
سید ابوالحسن‌ الرضا به‌ آن‌ محل‌ معهود آمد و حسن‌ بن‌ مسلم‌ را احضار کرد و منافع‌ زمین‌ را از او گرفت‌.
آن‌ گاه‌ وجوه‌ رهق‌ را نیز از اهالی‌ آن‌ جا گرفتند و به‌ ساختمان‌ مسجد پرداختند و سقف‌ مسجد را با چوب‌ پوشانیدند.
سید ابوالحسن‌ الرضا، زنجیرها و میخ‌ها را به‌ قم‌ آورد و در خانة‌ خود نگهداری‌ کرد. هر بیماری‌ صعب‌ العلاجی‌ که‌ خود را به‌ این‌ زنجیرها می‌مالید، در حال‌، شفا می‌یافت‌.
ابوالحسن‌ الرضا وفات‌ کرد و در محلة‌ موسویان‌ (خیابان‌ آذر فعلی‌) مدفون‌ شد، یکی‌ از فرزندان‌اش‌ بیمار گردید. داخل‌ اطاق‌ شده‌ سر صندوق‌ را برداشت‌ زنجیرها و میخ‌ها را نیافت‌».

منبع‌شناسی‌ مسجد جمکران‌
منابع‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌، ارواحنا فداه‌ بر اساس‌ تسلسل‌ زمانی‌، به‌ شرح‌ زیر است‌:
1. نخستین‌ کسی‌ که‌ این‌ داستان‌ را در کتاب‌ خود آورده‌، ابو جعفر محمد بن‌ علی‌ بن‌ بابویه‌، مشهور به‌ شیخ‌ صدوق‌ (متوفای‌ 381هجری‌) است‌. ایشان‌، مشروح‌ آن‌ را در کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ فی‌ معرفة‌ الحق‌ و الیقین‌ درج‌ کرده‌ است‌.
باتوجه‌ به‌ این‌ که‌ تأسیس‌ این‌ مسجد در عصر شیخ‌ صدوق‌ ؛ واقع‌ شده‌، و ایشان‌ در قم‌ زندگی‌ می‌کرد، طبعاً همة‌ جزئیات‌ آن‌ را بدون‌ واسطه‌ از حسن‌ بن‌ مثله‌، و سیّد ابوالحسن‌ الرضا و دیگر شاهدان‌ عینی‌، شنیده‌ و نقل‌ کرده‌ است‌.
کتاب‌ مونس‌ الحزین‌، همانند دهها اثر گران‌ بهای‌ دیگر شیخ‌ صدوق‌، در طول‌ زمان‌، از بین‌ رفته‌ و به‌ دست‌ ما نرسیده‌ است‌.
2. حسن‌ بن‌ محمد بن‌ حسن‌ قمی‌، معاصر شیخ‌ صدوق‌، صاحب‌ کتاب‌ گران‌ سنگ‌ تاریخ‌ قم‌، شرح‌ آن‌ واقعه‌ را از کتاب‌ شیخ‌ صدوق‌ نقل‌ کرده‌ است‌.
کتاب‌ تاریخ‌ قم‌ در عصر شیخ‌ صدوق‌، به‌ سال‌ 378 هجری‌، در بیست‌ باب‌ به‌ رشتة‌ تحریر درآمده‌ است‌.
3. حسن‌ بن‌ علی‌ بن‌ حسن‌ بن‌ عبدالملک‌ قمی‌، به‌ سال‌ 865 هجری‌ آن‌ را به‌ فارسی‌ ترجمه‌ کرده‌ است‌.
4. متن‌ عربی‌ کتاب‌، به‌ دست‌ مولی‌ محمد باقر مجلسی‌، (متوفای‌ 1110 هجری‌) نرسیده‌، ولی‌ ترجمة‌ فارسی‌ آن‌ به‌ دست‌ ایشان‌ رسیده‌ و احادیث‌ مربوط‌ به‌ قم‌ را در جلد «السماء و العالم‌» از آن‌ روایت‌ کرده‌ است‌.
5. سید نعمت‌ الله جزائری‌، صاحب‌ انوار نعمانیه‌ (متوفای‌ 1112هجری‌) ترجمة‌ فارسی‌ آن‌ را دیده‌ و داستان‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را با خط‌ خود، از آن‌ استنساخ‌ کرده‌ است‌.
6. شاگرد فرزانة‌ علامه‌ مجلسی‌، میرزا عبدالله افندی‌، (متوفای‌ 1130هجری‌) نسخه‌ای‌ از ترجمة‌ فارسی‌ آن‌ را در بیست‌ باب‌، در قم‌ مشاهده‌ کرده‌ و گزارش‌ آن‌ را در تألیف‌ گران‌ بهای‌ خود آورده‌ و تصریح‌ کرده‌ که‌ این‌ ترجمه‌، به‌ سال‌ 865 هجری‌، به‌ دستور خواجه‌ فخرالدین‌ ابراهیم‌، انجام‌ یافته‌ است‌.
7. سید امیر محمد اشرف‌، معاصر و شاگرد علامه‌ مجلسی‌، صاحب‌ کتاب‌ فضائل‌ السادات‌ (متوفای‌ 1145هجری‌) متن‌ عربی‌ آن‌ را دیده‌ و از آن‌ نقل‌ کرده‌ است‌.
8. سید محمد بن‌ محمد هاشم‌ رضوی‌ قمی‌، به‌ سال‌ 1179 هجری‌، بنا به‌ خواهش‌ محمد صالح‌ معلم‌ قمی‌، کتابی‌ در این‌ رابطه‌ تألیف‌ کرده‌ و آن‌ را خلاصة‌ البلدان‌ نام‌ نهاده‌ است‌. این‌ کتاب‌، احادیث‌ مربوط‌ به‌ شرافت‌ قم‌ و تاریخچة‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ رادر بر دارد.
9. شایستة‌ تأمل‌ است‌ که‌ آقا محمد علی‌ کرمانشاهی‌، فرزند وحید بهبهانی‌، (متوفای‌ 1216 هجری‌) به‌ متن‌ عربی‌ تاریخ‌ قم‌ دست‌ رسی‌ داشته‌ و در حاشیة‌ خود بر کتاب‌ نقد الرجال‌ تفرشی‌، شرح‌ حال‌ «حسن‌ بن‌ مثله‌» و خلاصة‌ داستان‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را به‌ نقل‌ از متن‌ عربی‌ آن‌ آورده‌ است‌.
10. محقق‌ و متتبع‌ بی‌نظیر، میرزا حسین‌ نوری‌، موفای‌ 1320هجری‌، پس‌ از جست‌ و جوی‌ فراوان‌، به‌ هشت‌ باب‌ از ترجمة‌ تاریخ‌ قم‌ دست‌ یافته‌ (جنة‌ المأوی‌، ص‌ 47 و بحار، ج‌ 53، ص‌ 234) و مشروح‌ داستان‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را از ترجمة‌ تاریخ‌ قم‌، از روی‌ دست‌ خط‌ سید نعمت‌ الله جزائری‌، در آثار ارزش‌مند خود آورده‌ است‌:
1. جنة‌ المأوی‌، چاپ‌ بیروت‌، دار المحجة‌ البیضاء، 1412هجری‌، ص‌ 42 ـ 46.
2. همان‌، به‌ پیوست‌، بحار الانوار، چاپ‌ بیروت‌، مؤسسة‌ الوفاء، 1403 هجری‌، ج‌ 53، ص‌ 230 ـ 234.
3. نجم‌ ثاقب‌، چاپ‌ تهران‌، علمیة‌ اسلامیه‌، بی‌تا، ص‌ 212 ـ 215.
4. کلمة‌ طیبه‌، چاپ‌ سنگی‌، بمبئی‌، 1303 هجری‌، ص‌ 337.
5. مستدرک‌ الوسائل‌، چاپ‌ قم‌، مؤسسة‌ آل‌ البیت‌ : ، 1407 هجری‌، ج‌ 3، ص‌ 432 و 447.
11. شیخ‌ محمد علی‌ کچویی‌ قمی‌ (متوفای‌ 1335هجری‌) مشروح‌ آن‌ را از کتاب‌های‌ خلاصة‌ البلدان‌، نجم‌ ثاقب‌، کلمة‌ طیّبه‌، در کتاب‌ ارزش‌مند أنوار المشعشعین‌، چاپ‌ قم‌، کتابخانة‌ آیة‌ الله مرعشی‌، 1423 هجری‌، ج‌ اول‌، ص‌ 441 ـ 449 (چاپ‌ سنگی‌ 1327 هجری‌، جلد اول‌، ص‌ 184 ـ 189)، نقل‌ کرده‌ است‌.
12. حاج‌ شیخ‌ علی‌ یزدی‌ حائری‌ (متوفای‌ 1333هجری‌) مشروح‌ آن‌ را در کتاب‌ الزام‌ الناصب‌، چاپ‌ بیروت‌، مؤسسة‌ اعلمی‌، 1397 هجری‌، جلد دوم‌، ص‌ 58 ـ 62، به‌ نقل‌ از محدث‌ نوری‌، از ترجمه‌ تاریخ‌ قم‌ آورده‌ است‌.
13. همة‌ کسانی‌ که‌ بعد از محدث‌ نوری‌ دربارة‌ تاریخ‌ قم‌ کتاب‌ نوشته‌اند، مشروح‌ داستان‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ را از ایشان‌ نقل‌ کرده‌اند. شیخ‌ محمد حسن‌ ناصر الشریعه‌، متوفای‌ 1380 هجری‌، در تاریخ‌ قم‌، چاپ‌ قم‌، مؤسسة‌ مطبوعاتی‌ دار العلم‌ 1342 شمسی‌، ص‌ 147 ـ 156، یکی‌ از آن‌ افراد است‌.
14. همة‌ علمای‌ معاصر که‌ در این‌ رابطه‌ کتاب‌ نوشته‌اند، همانند علامة‌ معاصر آیة‌ الله حاج‌ شیخ‌ محمد غروی‌، در کتاب‌ گران‌ سنگ‌ المختار من‌ کلمات‌ الامام‌ المهدی‌ 7 ، چاپ‌ قم‌، 1414 هجری‌، جلد یکم‌، ص‌ 440 ـ 448، نیز به‌ این‌ واقعه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌.
15. در این‌ اواخر، در کتاب‌های‌ مستقل‌ و مستندی‌ ـمانند موارد زیر ـبه‌ شرح‌ و بسط‌ داستان‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌ پرداخته‌ شده‌ است‌:
1. تاریخ‌ بنای‌ مسجد جمکران‌
2. تاریخ‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌
3. تاریخچة‌ بنای‌ مسجد جمکران‌
4. توجه‌ امام‌ زمان‌ به‌ مسجد جمکران‌
5. توشة‌ مسجد جمکران‌
6. در بارگاه‌ منتظر
7. در حریم‌ جمکران‌
8. سیمای‌ مسجد جمکران‌
9. فیض‌ حضور برای‌ گمشدگان‌
10. مباحثی‌ چند دربارة‌ مسجد جمکران‌
11. مسجد مقدس‌ جمکران‌
12. مسجد جمکران‌ المقدس‌
13. مسجد صاحب‌ الزمان‌
14. معجزه‌ای‌ مسجد جمکران‌
برای‌ کسب‌ معلومات‌ وسیع‌تر در مورد آثار یاد شده‌، به‌ کتابنامة‌ حضرت‌ مهدی‌ 7 تحت‌ عناوین‌ فوق‌، مراجعه‌ فرمایید:

پیشگویی‌ امیرمؤمنان‌ (علیه السلام) از مسجد جمکران‌
مطابق‌ نقل‌ خلاصة‌ البلدان‌ از کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ شیخ‌ صدوق‌، امیرمؤمنان‌ (علیه السلام) از مسجد مقدس‌ جمکران‌ سخن‌ گفته‌ است‌.
محمد بن‌ محمد بن‌ هاشم‌ حسینی‌ رضوی‌ قمی‌، به‌ تقاضای‌ مولی‌ محمد صالح‌ قمّی‌، به‌ سال‌ 1179هجری‌، دربارة‌ فضیلت‌ شهر قم‌ و تاریخچة‌ تأسیس‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌، کتاب‌ ارزشمندی‌ تألیف‌ و آن‌ را خلاصة‌ البلدان‌ نام‌ نهاده‌ است‌.
شیخ‌ آقا بزرگ‌ تهرانی‌، این‌ کتاب‌ را مشاهده‌ کرده‌ و گزارش‌ آن‌ را در الذریعه‌ آورده‌ است‌.
مرحوم‌ کاتوزیان‌، این‌ کتاب‌ را در اختیار داشته‌، فرازهایی‌ از این‌ کتاب‌ را در کتاب‌ أنوار المشعشعین‌ آورده‌ است‌.
وی‌ در این‌ رابطه‌، حدیثی‌ از امیرمؤمنان‌ (علیه السلام) آورده‌، که‌ فرازهایی‌ از آن‌ را در این‌ جا می‌آوریم‌ و علاقه‌مندان‌ به‌ تفصیل‌ بیش‌تر را به‌ کتاب‌ انوار المشعشعین‌ رهنمون‌ می‌شویم‌. او می‌گوید:
در کتاب‌ خلاصة‌ البلدان‌ از کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ ـ از تصنیفات‌ شیخ‌ صدوق‌ با سند صحیح‌ و معتبر، از امیرمؤمنان‌ (علیه السلام) روایت‌ کرده‌ که‌ خطاب‌ به‌ حذیفه‌ فرمود: «ای‌ پسر یمانی‌! در اول‌ ظهور، خروج‌ نماید قائم‌ آل‌ محمد (علیه السلام) از شهری‌ که‌ آن‌ را قم‌ گویند و مردم‌ را دعوت‌ به‌ حق‌ می‌کند، همة‌ خلائق‌ از شرق‌ و غرب‌، به‌ آن‌ شهر روی‌ آورند و اسلام‌، تازه‌ شود...
ای‌ پسر یمانی‌! این‌ زمین‌ مقدس‌ است‌، از همة‌ لوث‌ها، پاک‌ است‌...
عمارت‌ آن‌، هفت‌ فرسنگ‌ در هشت‌ فرسنگ‌ باشد. رایت‌ وی‌ بر این‌ کوه‌ سفید بزنند، به‌ نزد دهی‌ کهن‌، که‌ در جنب‌ مسجد است‌، و قصری‌ کهن‌ ـکه‌ قصر مجوس‌ است‌ـ و آن‌ را «جمکران‌» خوانند. از زیر یک‌ منارة‌ آن‌ مسجد بیرون‌ آید، نزدیک‌ آن‌ جا که‌ آتش‌ خانة‌ گبران‌ بوده‌...».
از این‌ حدیث‌ شریف‌، استفاده‌ می‌شود به‌ طوری‌ که‌ مسجد سهله‌ در دوران‌ ظهور حضرت‌ بقیة‌ الله، اروحنا فداه‌، پایگاه‌ آن‌ حضرت‌ خواهد بود، مسجد مقدس‌ جمکران‌ نیز در عصر ظهور، جایگاه‌ خاصّی‌ دارد و پایگاه‌ دیگری‌ برای‌ آن‌ حضرت‌ است‌.
مرحوم‌ کاتوزیان‌، پس‌ از نقل‌ متن‌ کامل‌ حدیث‌، به‌ شرح‌ و تفسیر آن‌ پرداخته‌، دربارة‌ کوه‌ سفید و قصر مجوس‌ و دیگر تعبیرهایی‌ که‌ در حدیث‌ شریف‌ آمده‌ و ما به‌ جهت‌ اختصار نیاوردیم‌، به‌ تفصیل‌ سخن‌ گفته‌ است‌.
خوانندگان‌ گرامی‌، توجه‌ دارند که‌ احادیث‌ ملاحم‌، چندان‌ نیازی‌ به‌ تحقیق‌ در سند ندارند؛ زیرا معصومان‌ : که‌ با سرچشمة‌ وحی‌ مربوط‌ بودند، شخص‌ دیگری‌ نمی‌توانست‌ خبری‌ بگوید که‌ صدها سال‌ بعد تحقق‌ پیدا کند.
روزی‌ که‌ امیرمؤمنان‌ (علیه السلام) به‌ حذیفه‌ از مسجد جمکران‌ خبر می‌داد، در سرزمین‌ حجاز، عراق‌، کمتر کسی‌ نام‌ قم‌ را شنیده‌ بود، لذا می‌بینیم‌ که‌ در احادیث‌ فراوانی‌، به‌ هنگام‌ بحث‌ از قم‌، به‌ «در نزدیکی‌ ری‌» تعبیر شده‌ تا به‌ این‌ وسیله‌، موقعیت‌ جغرافیایی‌ شهر قم‌، برای‌ اصحاب‌ ائمه‌ : روشن‌ گردد.
از این‌ رهگذر، احتمال‌ نمی‌رود که‌ احدی‌ از مردم‌ حجاز، نام‌ جمکران‌ را به‌ عنوان‌ یکی‌ دهات‌ قم‌ شنیده‌ باشد.
نکات‌ ریزی‌ که‌ در مورد قصر مجوس‌ و آتش‌ خانة‌ گبران‌ آمده‌، مطلبی‌ نبود که‌ در حجاز و عراق‌، کسی‌ از آن‌ آگاه‌ باشد.
به‌ هنگام‌ صدور این‌ حدیث‌ از مولای‌ متقیان‌ (علیه السلام) ، کسی‌ نمی‌توانست‌ پیش‌ بینی‌ کند که‌ کنار ده‌ جمکران‌، در آینده‌، مسجدی‌ ساخته‌ خواهد شد و با حضرت‌ بقیة‌ الله (علیه السلام) که‌ روز متولد نشده‌ بود، ارتباط‌ خواهد داشت‌.
هنگامی‌ که‌ شیخ‌ صدوق‌، این‌ حدیث‌ را در کتاب‌ مونس‌ الحزین‌ درج‌ می‌کرد، بدون‌ دید، این‌ مسجد، مناره‌ نداشت‌.
هنگامی‌ که‌ صاحب‌ خلاصة‌ البلدان‌، در قرن‌ دوازدهم‌، این‌ حدیث‌ را از مونس‌ الحزین‌ نقل‌ می‌کرد باز هم‌ مسجد مقدس‌ جمکران‌، مناره‌ای‌ نداشت‌؛ زیرا، برای‌ نخستین‌ بار، در سال‌ 1318 هجری‌، یک‌ مناره‌ در زاویة‌ جنوب‌ شرقی‌ مسجد ساخته‌ شد.
هنگامی‌ که‌ مرحوم‌ کاتوزیان‌، این‌ حدیث‌ را در کتاب‌ انوار المشعشعین‌ می‌نوشت‌، مسجد جمکران‌، فقط‌ یک‌ مناره‌ داشت‌ و تا چند سال‌ پیش‌ نیز به‌ همین‌ منوال‌ بود، ولی‌ در حدیث‌ آمده‌ است‌ که‌ «از زیر یک‌ منارة‌ آن‌، مسجد بیرون‌ آید».
این‌ تعبیر، صریح‌ است‌ در این‌ که‌ به‌ هنگام‌ ظهور حضرت‌ بقیة‌ الله ارواحنا فداه‌، مسجد مقدس‌ جمکران‌، بیش‌ از یک‌ مناره‌ خواهد داشت‌، در حالی‌ که‌ به‌ هنگام‌ چاپ‌ کتاب‌ 1327 هجری‌) مسجد، فقط‌ یک‌ مناره‌ داشت‌.